1. جمله به سرقت رفته ، در دو ورژن :
الف : دست هایی که یاری می رسانند مقدس تر از دست هایی هستند که تسبیح میگردانند. کوروش کویر
ب : دستانی که کمک می کنند پاکترند از دستانی که رو به آسمان دعا می کنند ، کوروش کبیر
1. جمله اصلی به همراه صاحب اصلی :
این جمله از یک وکیل سرشناس آمریکائی به نام Robert Green Ingersoll است و در فرم اصلی خود به این صورت بوده است :
The hands that help are holier than the lips that pray
2. جمله به سرقت رفته :
فرمان دادم بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارند تا اجزاء بدنم ذرات خاک ایران را تشکیل دهد ! کوروش کبیر
2. اقتباسی شده از :
الف . این جمله برداشتی از وصیت نامه برتراند راسل است که در نود و هشت سالگی بر اثر بیماری آنفلوآنزا جان سپردند و وصیت کرده بودند خاکسترشان را در کوه های ولز پخش کنند تا تاریخ این کشور شکوهمند گردد .
در ویکیپدیا در همین زمینه میخوانیم :
Russell died of influenza on 2 February 1970 at his home, Plas Penrhyn, in Penrhyndeudraeth, Merionethshire, Wales. His body was cremated in Colwyn Bay on 5 February 1970. In accordance with his will there was no religious ceremony; his ashes were scattered over the Welsh mountains later that year
ب. فقرتاریخی و بیسوادی سازندگان این جمله دروغین اینگونه بر ملا میشود که در تاریخ مورخین یونانی و رومی می خوانیم که چون الکساندر بزرگ به پاسارگاد می رسد "تابوت کوروش را به همراه تجملات" در آنجا می بیند،
پس اینکه "کوروش بدون تابوت و مومیایی دفن شد تا پیکرش خاک ایران شود" چیزی "کمتر" از یک "ناآگاهی بزرگ" نیست و کوروش نه تنها پس از شکست در جنگ و کشته شدن و انتقالش به ایران در تابوت گذاشته شده بلکه کتیبه ای بر فراز پاسارگاد و تابوت وی وجود داشته که بر آن نوشته شده بوده :
"ای رهگذر من کوروش هستم ، به این قبر رشک مبر"
یعنی نه تنها فرمان نداده اجزای بدنش را در خاکهای ایران بگسترانند بلکه دلنگران پس از مرگش هم بوده و به رهگذران با حال ضعف و نزار پیشنهاد میکرده که با دستگاه تابوت و قبر و جواهراتش کاری نداشته باشند.
3. جمله به سرقت رفته :
ایستاده بمیرید بهتر است تا بر روی زانو هایتان زندگی کنید. کوروش بزرگ
3. جمله اصلی به همراه صاحب اصلی :
این جمله از Dolores Ibárruri یکی از شخصیتهای سیاسی اسپانیا در قرن 20 است و در اصل بدین صورت بوده :
Better to die standing up than to live kneeling down !
4. جمله به سرقت رفته :
دشوارترین قدم همان قدم اول است. کوروش کویر
4. جمله اصلی به همراه صاحب اصلی :
این جمله از کنفسیوس است و در یک روایت چنین بوده است :
A journey of a thousand miles begins with a single step
یا
A journey of a thousand miles begins with a single step. by Confucius
در یک روایت دیگر یک اصطلاح آمریکایی/انگلیسی است :
The first step is (always) the hardest
5. جمله به سرقت رفته :
سخت کوشی هرگز کسی را نکشته است،نگرانی از ان است که انسان را از بین می برد. کوروش بزرگ
5. جمله اصلی به همراه صاحب اصلی :
این جمله را Ronald Reagan رئیس جمهور معروف آمریکا در 22 آپریل 1987 گفته است و در اصل بدین صورت بوده است :
It's true hard work never killed anybody, but I figure, why take the chance
6. جمله به سرقت رفته :
اگر همان کاری را انجام دهید که انجام می دادید همان نتیجه ای را می گیرید که همیشه می گرفتید. کوروش بزرگ
6. جمله به همراه صاحب اصلی :
این جمله از Anthony Robbins نویسنده آمریکائی است و در اصل بدین صورت بوده است :
If you do what you've always done, you'll get what you've always gotten
7. جمله به سرقت رفته :
تنها راهی که به شکست می انجامد تلاش نکردن است. کوروش بزرگ
7. جمله به همراه صاحب اصلی :
این جمله از شطرنج باز شهیر Garry Kasparov است و در اصل بدین صورت بوده است :
I think our chances are not looking great today but the only way to fail for me is just not to try
8. جمله به سرقت رفته :
اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید.کوروش کبیر
8. جمله و صاحب اصلی :
سعدی جمله ای دارد بدین مضمون :
«دل دوستان آزردن مراد دشمنان برآوردن است .»
جمله اول تغییری در جمله سعدی است .
9. جمله به سرقت رفته :
خداوندا ... یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن. کوروش کبیر
9. جمله و صاحب اصلی :
ظاهراً این جمله از جمله معروفی که وبلاگهای فارسی آنرا به شکسپیر نسبت داده اند برداشت شده است :
«یا به اندازه آرزوهایت تلاش کن ، یا به اندازه تلاشت آرزو»[انتساب این جمله به William Shakespeare محل تردید است.]
10. جمله به سرقت رفته :
انسان همان می شود که اغلب به آن فکر می کند کوروش کبیر
10. جمله و صاحب اصلی :
این جمله ازرساله "As a Man Thinketh" اثر James Allen برداشت شده است و در اصل چنین بوده است :
A man is literally what he thinks
این گزاره از آلن مشابه هایی نیز دارد ؛ از جمله :
"You become what you think about
Earl Nightingale
"A man's life is what his thoughts make of it"
Emperor Marcus Aurelius
"A man is what he thinks about all day long"
Ralph Waldo Emerson
"If thou canst believe, all things are possible to him that believeth"
Bible, Mark 9:23
11. جمله به سرقت رفته :
مردم اغلب بی انصاف ٬بی منطق و خود محورند٬ولی آنان را ببخش .
اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند ٬ولی مهربان باش .
اگر موفق باشی دوستان دروغین ودشمنان حقیقی خواهی یافت٬ولی موفق باش.
اگر شریف ودرستکار باشی فریبت می دهند ٬ولی شریف و درستکار باش .
آنچه را در طول سالیان سال بنا نهاده ای شاید یک شبه ویران کنند ٬ولی سازنده باش .
اگر به شادمانی و آرامش دست یابی حسادت می کنند ٬ولی شادمان باش .
نیکی های درونت را فراموش می کنند ٬ولی نیکوکار باش .
بهترین های خود را به دنیا ببخش حتی اگر هیچ گاه کافی نباشد.
و در نهایت می بینی هر آنچه هست همواره میان تو و خداوند است نه میان تو و مردم.
کوروش کبیر
11. جمله به همراه صاحب اصلی :
این جملات به دکتر شریعتی و مادر ترزا Mother Teresa نیز منتسب شده ولی در اصل متعلق به فردی به نام کنت کیت Kent M. Keith است که در ١٩ سالگی زمانی که دانشجوی هاروارد بود آن را سروده است.این شعر برای اولین بار توسط انجمن دانشجویی هاروارد منتشر گردید.
12.جمله به سرقت رفته :
من یک زن ایرانی هستم، از نواده کوروش بزرگ، همان فرمانروایی که بیان داشت که نمی خواهد بر مردمی حکومت کند که او را نمی خواهند. شیرین عبادی
12. جمله به همراه صاحب اصلی :
خانم شیرین عبادی مدعی شده اند که این مسئله که " نمی خواهم بر مردمی حکومت کنم که مرا نمی خواهند" توسط کوروش کویر بیان شده است ولی صاحب اصلی این جمله نه کوروش که خود شیرین عبادی است !
13.جمله به سرقت رفته :
به جای لعنت فرستادن بر تاریکی شمعی بیفروزید. کوروش کبیر
13. جمله به همراه صاحب اصلی :
این جمله به کنفوسیوس و همینطور یک دیپلمات آمریکائی به نام Eleanor Roosevelt نسبت داده شده است و چنین بوده است :
It is better to light one small candle than to curse the darkness
14. جمله دروغین :
امپراتور یونان به کورش بزرگ گفت : ما برای شرف می جنگیم و شما برای ثروت.
کورش بزرگ جواب داد: هر کس برای نداشته هایش می جنگد.
14. بررسی :
این گفتگو
میان "کوروش و امپراطور یونان" ، "کوروش و امپراطور روم" و گاهی تحت عنوان
"نامه هیتلر به ناپلئون" ؛ بوفور در فضای سایبر پارسی زبان یاد شده است .
در
حالی که یونان باستانی از نبرد تروا تا آغاز شکوه جمهوری روم هیچگاه یک
امپراطور نداشته است و اگر منظور از "امپراطور یونان" الکساندر باشد میان
زادروز او (356 ق.م) تا مرگ کوروش 174 سال فاصله و میان مرگ کوروش (530
ق.م) تا زادروز نخستین امپراطوران روم (63 ق.م) 467 سال فاصله و میان مرگ
نپلئون (1822) تا زادروز هیتلر (1889) ، 67 سال فاصله است !
لازم به یادآوری است که بحث با چنین درونمایه اخلاقی یک مقدار جزئی میان " کرزوس و سولون " بوده است منتها ذکری از شرف کوروش نیست !
15. جمله به سرقت رفته :
هفت راز خوشبختی از کوروش بزرگ : متنفر نباش , عصبانی نشو , ساده زندگی کن کم توقع باش , همیشه لبخند بزن , زیاد ببخش یه دوست خوب داشته باش !
15. جمله و صاحب اصلی :
" خشم را با مهربانی فرو بنشانیم، بدی را با خوبی، آزار را با بخشش و دروغ را با راستی. «آئین بودائی» "
منبع:
http://organon.blogfa.com/tag/%D8%A8%D8%B1%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%AF-%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D9%84-%D9%88-%DA%A9%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B4-%D9%88-%D8%B3%D8%B1%D9%82%D8%AA-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C
سؤال: گفتهاند: قرار دادن واژه «غذا» که به معنای بول شتر است برای خوراک، و نیز پارس برای واق واق سگ، نفر برای شمارش شتر، و از آتش دانستن ابلیس، همگی از دشمنی اعراب علیه ایرانیها و برای تحقیر بوده است؟
پاسخ:
در هر حال برای دشمنی با اسلام به هر حیلهای متوسل میشوند. وقتی سعی میکنند دین را قومی و قبیلهای نشان دهند و قومیت را بر دین خدا ارجح شمرند و بر همین مبنا تلاش میکنند تا اسلام را عربی نشان دهند [گویی حضرات موسی و مسیح (ع) امریکایی یا اروپایی بودهاند که این همه پیرو در آن دیار دارند]، وقتی سعی میکنند پس از القای عربی بودن دین اسلام، حس ملیگرایی را بر خدا گرایی غالب کرده و بغض ایرانیان را نسبت به اعراب تشدید کنند تا بغضشان نسبت به اسلام تحریک شود و ...، این واژهشناسیهای غلط و سخیف نیز رواج مییابد.
گفتن کلمهی پارس به جای واق واق سگ:
فارسها، به صدا کردن سگ، واق واق هم نمیگویند، چرا که «واق» یک کلمهی عربی و از واژگان قرآنی به نام «نگهدارنده» است. بلکه عوعوُ»ی سگ میگویند. پس معلوم میشود که القا کنندگان این شبهه فارسی هم نمیدانند و فقط قصد ضد تبلیغ دارند.
نمیشود که هم «غذا»ی عربی را آنها جایگزین کرده باشند و هم «پارس» فارسی را. در حالی که در زبان عربی اصلاً لفظ «پ» وجود ندارد، به همین دلیل قوم پارس را نیز «فارس» میگویند و اصلاً القا نکردهاند که به صدای سگ، «فارس کردن» گفته شود.
بله، چنان چه در لغتنامهی دهخدا نیز آمده، در زبان پارسی قدیم که در کتیبههای هخامنشیان نیز دیده میشود، «پارسه» نام یکی از اقوام مقیم در جنوب ایران آن زمان بوده است و محل اقامتشان نیز «پارس» نامیده شده است.
اما این واژه، به معنای «خبر» یا خبر کردن هم آمده است [و یا بعدها این معنا را نیز به خود گرفته است]. پس اگر به صدای «عوعو»ی سگ، پارس کردن گفتهاند، به خاطر خبر دادن آنان از خطر، به هنگام نگهبانی از محدوده و یا گله بوده است. و اگر واق واق هم گویند، به معنای همان نگهداشتن از خطر بوده است. اگر گفته میشود که «سگ پارس میکند»، یعنی سگ خبر میدهد، نه این که نام صدای سگ، پارس باشد. خوب، اگر به خاطر لجاجت با اسلام میخواهند با یک زبان دیگر مثل عربی دشمنی کنند، دست کم لازم است فارسی عزیز خودمان را خوب بخوانند و بدانند.
واژهی غذا برای خوراک:
گاهی در تکلمها و گویشها، صداها به غلط بیان شده و مصطلح میگردد. مثل این که به بهبود بیماری میگوییم «شَفا»، در هر حالی «شِفا» صحیح است و «شَفا» یعنی مرگ. پس اگر با گویش مصطلح به کسی گفتیم که خدا شَفایت دهد، منظورمان این نیست که خداوند مرگت دهد. و یا به کسی که او را به کار گرفتهایم «مُستَخدِم» میگوییم، در حالی که معنای «مُستَخدِم» آن کسی است که به کار میگیرد. یعنی کارفرما – و به کارگرفته شده را «مُستَخدَم» میگویند.
واژه غذا نیز از همین دسته است. واژهای که در زبان عربی به معنای خوراک میباشد «غِذاء» بر وزن «فِعال» و همگون با «نِساء» است، که جمع آن «اغذیه» و عمل به آن «تغذیه» گفته میشود. چنان چه در معروفترین کتاب لغت غرب به نام «المنجد» و نیز «فرهنگ جامع عربی به فارسی» نیز به همین معنا [غِذاء - اَغْذِیَة: خورش، طعام، پرورش] آمده است.
پس، اگر ما در گویش مصطلح خود به جای کسره، از فتحه استفاده کردهایم و همزهی آخرش را نیز انداختهایم و به جای «غِذاء»، «غّذا» میگوییم، ربطی به عربها و دشمنیشان با پارسها ندارد.
واژهی نفر برای شمارش شتر:
نفر نیز یک واژهی عربی است که به معنای «دسته» برای شمارش به کار میروذ. چنان چه در قرآن کریم هم برای شمارش انسان به کار رفته است و هم برای شمارش جنّ. پس یک واژاهی فارسی برای شمارش شتر نبوده که اگر برای شمارش انسان به کار رفت، بگوییم خواستهاند ما را خوار کنند. و اگر چنین باشد، عکس آن صادق است، یعنی باید بگوییم که ما برای اهانت، واحد شمارش انسان در عربی را در فارسی برای شمارش شترانمان به کار میبریم، مضاف بر این که برای واحد شمارش «دندان» – چه دندان انسان باشد یا حیوان – نیز همان «نفر» را به کار میبریم.
حال مجبور نیستیم از واژهی عربی «نفر» استفاده کنیم. اگر از واژهایی چون «عدد» استفاده کنیم، آن نیز عربی است. بهتر است بگوییم «دانه». مثل 5 دانه پرتقال یا 10 دانه انسان یا 20 دانه شتر یا هر چیز دیگری، که باز واحد شمارشها یکی میشود. آیا بعد نمیگویند که «دانه» به بذر گیاه گفته میشود و خواستند ما را تحقیر کنند و آن را واحد شمارش انسان کردند؟! یا چرا برای شمارش شتر، الاغ و انسان واژهی مشترک «دانه» را استفاده کردهاند؟!
گفتهاند ابلیس از جنس آتش است تا بگویند ایرانیها هر چه از جنس شیطان است را مقدس میدارند؟!
خداوند متعال فرمود گروهی از موجودات را که به آنها «ملائک» اطلاق میگردد، از نور آفریدم – گروهی دیگر را که به آنان جنّ اطلاق میگردد را از آتش آفریدم و روح انسان را از امر خود به او دمیدم و بدنش را که حیوانی است، مانند سایر حیوانات از خاک و آب (گِل) آفریدم.
بعد فرمود: ابلیس از گروه جنیان است. یعنی گمان نکنید که از جنس ملائک یا انسانها بوده است. حال این چه ربطی به آن چه شبهه میکنند دارد؟ مگر هر جنی، شیطان است؟
گروهی از پارسیان قدیم، همان موقعی که آتش را مقدس میدانستند نیز با ابلیس و سایر شیاطین دشمنی داشتند. مضافاً بر این که در میان جنیان که از آتش خلق شدهاند، مؤمنین بسیاری وجود دارد و در میان انسانها نیز شیاطین بسیاری وجود دارد و قرآن کریم به وجود شیاطین «جن و انس» تصریح مینماید. پس بگوییم که اسلام برای این برخی از انسانها را شیطان یا حتی حیوان و بلکه پستتر از آن نامیده است که به ایرانیها که از قدیم برای انسان حرمتی قائل میشدند، اهانت کند؟! آخر از این بافتههای سخیف، به جز دشمنی آشکار و جاهلانه، میشود هدف و پیام دیگری فرض نمود؟
متفرقه - معانی در زبانهای دیگر:
*- ترکیهایها که اکثریتشان مسلمان هستند، در زبان رایج خودشان به وضو، «آب دست» میگویند. در حالی که حتی معنای آن را در فارسی نمیدانند و در ترکی نیز کلمات «دست» و «آب» وجود ندارد که بگوییم لابد این کلمات در آن زبان معنای دیگری دارد. معلوم است که این واژهها را مستقیم از فارسی زبانان گرفتهاند. در حالی که ما «دست به آب» رفتن را به معنا و منظور دیگری استعمال میکنیم. حال آنها رواست که آنها بگویند: لابد ایرانیها با ترکها دشمنی داشتند و این کلمه را به جای «وضو» به آنان القا کردهاند؟!
*- یا در زبان ایتالیایی، نام آلت مرد به فارسی را روی محصولات لبنی خود گذاشتهاند. حال ایتالیاییها بگویند: لابد ایرانیان باستان (پارسیان) در جنگهای پیاپی با رم، مخصوصاً این واژه را به معنای دیگری به آنها القا کردهاند تا برای محصولات لبنی و خوراکی خود به کار برند؟!
*- در زبان و گویش فارسیِ زیبا و شیرین خودمان، به جنس مادهی نوع بشر «زن» میگوییم، در حالی که معنای این واژه، فعل امر به زدن است. حال میتوان گفت که لابد ایرانیها از ابتدا زنها را کتکخور و اساساً موجودی برای زدن میدانستند؟!
*- آیا درست است که به گوییم «کود» در فارسی به پهن حیوان گفته میشود و لفظ «ک» در انتهای کلمه نیز به معنای کوچک کردن است، پس منظور از «کودک»، کود کوچک میباشد و این را [معلوم نیست کدام دشمنان] برای اهانت به ما القا کردهاند؟! چون عربی هم نیست که گردن اعراب یا اسلام بیاندازیم.
پس، این نوع تجزیه و ترکیبها و نتایج من درآوردی از آنها (که در هر زبانی ممکن است)، فقط به خاطر دشمنی با ایرانیها و به ویژه ملت مسلمان ایران صورت میگیرد و هیچ قصدی به جز تحریک و ایجاد بغض نسبت به قرآن کریم وجود ندارد.
منبع سایت : http://www.x-shobhe.com